اشتریان کیومرث به نظر شما چرا با روسیه برادر شده ایم؟

[ad_1]

اشتریان کیومرث، استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت: هر چه به غرب نزدیکتر می شوید، از ما دورتر می شوید. این منطق روسی است که به نظر می رسد در فاصله ای از «نشست روسیه» از دیدار اخیر «رهبران» دو کشور پدیدار شده است. یعنی سایر چهره های سیاست خارجی روسیه و حمایت از توافق روسیه و اسرائیل در مواجهه با ایران.

شاید تغییر ما را به خاطر اطلاعاتی که از «وین» داشتند و قبل از اعلام وزیر خارجه ایران دیدند. خود را به جای روسیه بگذارید تا “منطق” رفتار آنها را درک کنید.

برخورد سرد روسیه با رئیس جمهور ایران به این دلیل است که او چشم انداز «راه حل برجام بدون روسیه» را می بیند. روسیه معتقد است که اگر ایران مستقیماً با غرب به توافق برسد، تنها می ماند و باید هزینه آن را بپردازد. در این زمینه، شلیک موشک به امارات نیز توسط همه تحریک شده است، در این زمینه قابل درک است. حالا دیگه نمیتونیم بگیم….

روسیه می خواهد «واسطه افکار» برای اداره و استفاده از ایران باشد. وقتی ایران بیرون بیاید، روسیه از ایران دور خواهد شد. بنابراین باید منتظر تقویت توافق روسیه و اسرائیل به موازات حل بحران هسته ای ایران و آمریکا باشیم.

روسیه می داند که «سفر تجاری» رئیس جمهور ایران به مسکو می تواند معانی و دستاوردهای زیادی برای ایران داشته باشد: با احیای روس ها و حفظ روابط با آنها، استفاده از سفر به روسیه برای تبلیغات. از این رو برای اینکه نقش ایرانیان «سیاسی» را بازی نکند، این «سکان دیپلماتیک» را انجام داد و میز بزرگی را از آستین برداشت تا دستاوردهای رسانه ای این سفر را از بین ببرد.

شاید روسیه بر این باور باشد که ایرانی‌ها با این سفر «شیطان» هستند که می‌خواهند آنها را به بازی بگیرند، بنابراین در «میز کنفرانس» به جورج بوش هم همین را می‌گویند: «یا با ما یا با ما».

اگر در این زمینه ها به مشکل نگاه کنیم، «سفر کاری» رئیس جمهور ایران (و نه سفر کاری) دلیل دیگری می بیند. این دیدار دلایل مهمی دارد و البته با توجه به سابقه فرهنگ خونسرد پوتین با پلیس ایران، «خطرناک» تلقی می شود.

با این حال، من معتقد نیستم که رهبری دستگاه دیپلماسی ایران اعتبار لازم برای این سفر را داشته باشد. که اگر باشند، باید به ملاحظات زیادی فکر کنند و آنچه را که لازم است و شرایط را از قبل ببینند. درست مانند بازی شطرنج که در آن باید از حریف انتظار حرکات و گزینه های متنوعی را در آینده داشته باشید و راه حلی در آستین خود داشته باشید. به عنوان مثال، آنها مستقیماً قبل از ملاقات رئیس جمهور ملاقات می کنند. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که با بازی دیگری از روسیه روبرو نشویم.

صحنه دیپلماسی مانند شطرنج باز است و برای هر تصمیمی باید منتظر تفاوت بود. همچنین باید راه حل ها و رویه های لازم را در آستین خود داشته باشید. این سفر برای ایرانیان «میراث تاریخ معاصر» است و تازه واردان به دستگاه دیپلماسی ایران ناخودآگاه «تاریخ طولانی» را دنبال می کنند. در بوروکراسی‌ها، «روال‌های» تاریخی رخ می‌دهد که رهبران ناخودآگاه جدید از آن پیروی می‌کنند. «برابری» به تاریخ معاصر ایران برمی گردد و استانی از قاجار تا قوام السلطنه و از محمد مصدق تا علی اکبر را در بر می گیرد. بنابراین، من معتقدم که برادران خردمند ما تاریخ و ایده های سفر خود را درک نمی کنند.

وقتی مسیرت «کار می‌کند» یعنی دنبال یک نقطه کم و بیش می‌گردی و طرف مقابل این را خوب می‌فهمد. پس هرگز فکر نکنید که با شخص دیگری به سراغ «پسرخاله» می آیید و آنچه را که می خواهید در هر دو دست می دهید. در «سفر کاری» او دیگر صاحبخانه نیست، غریبه ای است که به او کلاهی می دهد که تو نباید بدزدی.

با این حال از این پس و همزمان با حل و فصل برجام باید منتظر سقوط شرم آور ایران و روسیه بود. مسابقه مشخص می کند که باکی نیست، چون دوستی و “تعارض” روسیه همان سرمای سیبری است، چندان فرقی نمی کند. بی عدالتی را نباید به دشمنی تبدیل کرد.

علاقه به ایده ها باید با روسیه تقویت شود و کشور بازی گسترش یافته است. پارک به تنهایی ناپایدار است و برای ما ارزشی ندارد. در دراز مدت، هیچ سودی برای روسیه ندارد. اما یکجانبه گرایی تاریخی روسیه در سیاست خارجی با منطقه اوراسیا، حفظ این نکته را برای «رفقای روسی» دشوار می کند.

آنها در تاریخ “طولانی” خود، با ایران یکجانبه گرایی مشترک دارند و زیربنای این پیشینه هستند. تسویه برجام به این معنا نیست که حالا جای اقوام عوض شود و گرمابه و گلستان با اروپا و آمریکا دوست شویم. هیچ توانایی در هر دو طرف وجود ندارد. زندگی بین المللی سخت است. غرب هم در شادی ما شریک نخواهد شد. چرا بگو داستان یک پارک مشترک المنافع است و بر رویکرد خلاقانه خود در تجارت جهانی متکی است.

در پایان می خواهم به دو نکته حاشیه ای اشاره کنم. اولاً، سیاست خارجی فراز و نشیب های زیادی دارد و نمایندگان باید بتوانند رفتاری متفاوت و گاهی متناقض داشته باشند و از این کار شگفت زده شوند. اجازه ندهید قوانین خارجی به ضرر توده ها و سخنرانان غیرمسئول آنها باشد. موجی از جهل و خشونت ایجاد می کنند و سرنوشت کشوری را به سوی خدا نزدیک می کنند.

دوم، نقش سیاستمداران و بازیگران در این شرایط این است که دولت جدید راه خود را پیدا کند. اگر قرار است مستقیم صحبت کنند، باید از زخم کلام و هوای خبر بد دوری کنیم و «ذهن مردی را به بازوی او نگیریم». راه جدیدی را که در کشور است تقویت کنیم.

[ad_2]

Patrick Hodges

کاوشگر دوستانه استاد موسیقی مغرور. درونگرای افراطی کارشناس سفر. نویسنده. متعصب غذای بی عذرخواهی

پاربرگ سایت

تماس با ما