انسان ها نه شیاطین دارند، نه شیاطین، نه زنانی موهای بلندی روی صورت خود دارند. داستان نه در خانه ای متروک و تسخیر شده و نه در جنگلی تاریک و خطرناک اتفاق می افتد، با این حال می توان آن را ترسناک ترین فیلم سال نامید.
استفان کرم بر اساس عملکرد خود به People نوشت و آموزش داد. داستان درباره خانواده بلیک است که برای روز شکرگزاری در جنوب منهتن گرد هم آمده بودند. اما اوضاع خانواده خوب نیست.
دیدرا (جین هودیشل، که به طرز شگفت انگیزی نقش خود را در بازی تکرار می کند) و اریک (با بازی اندرو شیور) آرزوی دیدن دخترشان بریجید (بانی فلداستین) را دارند. بریجت در آپارتمان جدیدش به همراه دوستش ریچارد (استیون ین که بیشتر برای بازی در فیلم مردگان متحرک شناخته می شود) زندگی می کند. اما همه مهمانانی که در این سفر طولانی غذا میخورند، شامپاین ارزان قیمت در فنجانهای پلاستیکی و کاغذ خشک و خالی دریافت کردند. امی (شومر)، خواهر بریجت، به دلیل جدایی از همسرش و مشکلات عدیده ای که در حرفه اش دارد، همچنان در شرایط سختی است و مومو (مادربزرگ یون) از زوال عقل رنج می برد و باید مرتب تحت نظر باشد.
نکات پیشنهادی:نقد فیلم Wrong Tig – Slasher Wrong Turn on the Road to Destructionبازگشت به جنگل های ویرجینیا هنوز ناامن است
در بسیاری از موارد، خود آپارتمان به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است: خانه های کوچک با دیوارهای نازک، که می تواند برای افراد مبتلا به کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای تنگ) استرس زا باشد. هر عضوی از خانواده اشتیاق و علاقه ای دارد که می خواهد آن را روی شانه های خود حمل کند. و به نظر می رسد همین ترس و اضطراب باعث ایجاد اضطراب و افسردگی شده است.
فضای خشن و پر هرج و مرج سریال اکنون در نسخه سینمایی چند برابر شده است و تصویر چالش برانگیز بعد از ظهر یک خانواده آمریکایی را به چیزی دراماتیک و عجیب تبدیل می کند. عکس های کلوزآپ از ویژگی های فرسوده اتاق نیز بیشتر از حد معمول رایج است – ترک در سقف، لکه های آب روی دیوارها و رنگ پوسته ای که ترک خورده به نظر می رسد. موسیقی متن فیلم Human یک ستاره غیرمنتظره است که به لطف یکی از برندگان اسکار (Skip Lucy) نمی توان آن را از دست داد. اتاق های نشیمن را به شهر تشبیه می کنند که عجیب و آرام به نظر می رسد و گاهی صدایی فوری و خطرناک همسایه ها به گوش می رسد.



این فیلم یک روز قبل از روز شکرگزاری در Showtime و در سینماها نمایش داده شد، اما نمایش آسان و خانوادگی نبود. به هر حال، این فقط یک فیلم در مورد یک خانواده کارگر بد نیست، بلکه آگاهی از این شر است. سیاه پوستان یک چیز مشترک دارند – جایی که هستند، با چه کسی هستند و کیسه مخفی که باید باز کنند، اما حدس نمی زنند. همه مرگبار به نظر می رسند: اریک کابوس های بیشتری می بیند، دیدرا احساس نارضایتی می کند و بریجت می خواهد ثابت کند که برای والدینش استقلال دارد. همه آنها از اتاقی به اتاق دیگر حرکت می کنند، انگار به دنبال مکانی برای آرام کردن اعصاب و افکار خود هستند.
اما بزرگترین ناامیدی در بشریت از آنجا ناشی می شود که هر یک از اعضای خانواده می خواهند ترس های خود را به طرق مختلف کنترل کنند، زمانی که این ترس بعد از آن خود را نشان می دهد.موقتی با بدترین رفتارها. اریک زمانی که سرانجام جزئیات کابوس خود را فاش کرد – که ریشه در خاطرات 11 سپتامبر داشت – مورد انتقاد قرار گرفت. بریجت از دست والدینش به خاطر کمک نکردن به او در پرداخت هزینه های شهر عصبانی است و به همین دلیل به انتقاد از مادرش ادامه می دهد، حتی اگر می داند که این موضوع او را ناراحت می کند.
امی که نمیخواهد دیگران به مشکلات زندگیاش رسیدگی کنند، به شوخی میگوید که خانواده “پر از درد و اندوه رواقی” است – طعنهای که در نهایت در قلب هر یک از آنها ریشه دوانده است. سیاه پوستان از یکدیگر مراقبت می کردند، اما رفتار آنها با یکدیگر خصمانه بود و فقط توسط نزدیکان خانواده گاز می گرفتند.
نکات پیشنهادی:بهترین آهنگ های استفاده شده در فیلم های ترسناکروابط ترسناک
داستان بازی استیون کرم زیاد سخت نیست و کل داستان به یک بعد از ظهر خلاصه می شود، اما بازی و مهارت های بازیگری مردم را سرگرم کننده و عجیب کرده است. وقتی همسایه ها از کنار در می گذشتند، سایه هایی انداختند که آنها را شبیه ارواح کرد. دوربین دائماً از زوایای مختلف روی شخصیتهای چهره تمرکز میکند و گویی میخواهد حالت درونی آنها را به سمت شما بکشاند. چراغ ها خاموش می شوند، به نظر می رسد که شب در اتاق سریعتر می گذرد و پایان فیلم زمان شب را نشان می دهد. در این نمایش زیبا، کرمها تاکید میکنند که سیاهپوستان آنجا هستند – اما نه از روی اتاق یا روح، بلکه توسط یکدیگر.
ترس مردم در مورد روابط زندگی خانوادگی است. پویایی متزلزل، اقدامات تهاجمی، و ارزیابی های بی پروا از اعضای خانواده ممکن است مجاز باشد، اما رهبر با استفاده از ترفندهای فیلمسازی در حالت ترسناک همین بحث را مطرح می کند. او فکر می کند “ترس” اصلی این است که اعضای خانواده به شیوه ای سمی عمل کنند.
در اواخر فیلم مردم، بریجت و ریچارد نفس راحتی می کشند. در بالای خانه ایستاده بودند و بالاخره توانستند قرمز و قرمز روشن غروب را ببینند که پناهگاه به آن فکر نمی کرد. آسمان پهن بود و خسته به نظر می رسید اما استراحت می کرد. انگار از خانه فرار کرده بودند و دستگیر و رها شده بودند. بریجت و ریچارد ممکن است مدتی آنجا بوده باشند و به تراژدی خانواده فکر کرده باشند، اما به زودی به زمین بازخواهند گشت. وقتی از کابوس خود استفاده می کنید، نمی دانید که باید بلند شوید.
نکات پیشنهادی:بهترین فیلم های کوسه برای تماشا در تابستانخونی که از فک به اقیانوس می ریزد